درمان اضافی با ویتامین D برای بهبود مقاومت به انسولین در بیماران مبتلا به بیماری کبد چرب غیر الکلی: یک بررسی سیستماتیک و متاآنالیز

مقاومت به انسولین نقش مهمی در پاتوژنز بیماری کبد چرب غیر الکلی (NAFLD) ایفا می کند. مطالعات متعددی ارتباط این بیماری را ارزیابی کرده اند.ویتامین دیمکمل‌سازی با مقاومت به انسولین در بیماران مبتلا به NAFLD. نتایج به‌دست‌آمده همچنان با نتایج متناقضی همراه است. هدف این مطالعه بررسی تأثیر درمان اضافی با ویتامین D بر بهبود مقاومت به انسولین در بیماران مبتلا به NAFLD بود. ادبیات مربوطه از PubMed، Google به‌دست آمد. پایگاه‌های Scholar، COCHRANE و Science Direct. مطالعات به‌دست‌آمده با استفاده از مدل‌های اثرات ثابت یا اثرات تصادفی تجزیه و تحلیل شدند. هفت مطالعه واجد شرایط با مجموع 735 شرکت‌کننده وارد شدند.ویتامین دیمکمل باعث بهبود مقاومت به انسولین در بیماران مبتلا به NAFLD شد که با کاهش در ارزیابی مدل هومئوستاتیک مقاومت به انسولین (HOMA-IR) مشخص شد، با میانگین اختلاف 1.06- (p = 0.0006؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.66- تا 0.45-). مکمل ویتامین D سطح ویتامین D سرم را با اختلاف میانگین 17.45 افزایش داد (0.0002 = p؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 8.33 تا 26.56).ویتامین دیمکمل باعث کاهش سطح ALT با اختلاف میانگین 4.44- شد (02/0=p؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 24/8- تا 65/0-). مکمل ممکن است HOMA-IR را در چنین بیمارانی کاهش دهد. می توان از آن به عنوان یک درمان کمکی بالقوه برای بیماران NAFLD استفاده کرد.

analysis
بیماری کبد چرب غیر الکلی (NAFLD) گروهی از بیماری‌های کبدی مرتبط با چربی است 1. با تجمع بالای تری گلیسیرید در سلول‌های کبدی، اغلب با فعالیت التهابی و فیبروز (استئاتوهپاتیت) مشخص می‌شود. فیبروز و سیروز.NAFLD یکی از علل اصلی بیماری مزمن کبدی در نظر گرفته می شود و شیوع آن در حال افزایش است، تخمین زده می شود 25% تا 30% بزرگسالان در کشورهای توسعه یافته 3،4. تصور می شود مقاومت به انسولین، التهاب و استرس اکسیداتیو از عوامل اصلی توسعه NAFLD1.
پاتوژنز NAFLD ارتباط نزدیکی با مقاومت به انسولین دارد. بر اساس شایع ترین مدل "فرضیه دو ضربه"، مقاومت به انسولین در فرآیند "اولین ضربه" نقش دارد. در این مکانیسم اولیه، شامل تجمع لیپیدهای واقع در سلول‌های کبدی، جایی که تصور می‌شود مقاومت به انسولین عامل اصلی ایجاد استئاتوز کبدی است. «اولین ضربه» آسیب‌پذیری کبد را در برابر عوامل تشکیل‌دهنده «ضربه دوم» افزایش می‌دهد. التهاب و فیبروز. تولید سیتوکین های پیش التهابی، اختلال عملکرد میتوکندری، استرس اکسیداتیو، و پراکسیداسیون لیپیدی نیز عواملی هستند که ممکن است در ایجاد آسیب کبدی که توسط آدیپوکین ها ایجاد می شود، کمک کنند.

vitamin-d
ویتامین D یک ویتامین محلول در چربی است که هموستاز استخوان را تنظیم می کند. نقش آن در طیف وسیعی از شرایط سلامت غیراسکلتی مانند سندرم متابولیک، مقاومت به انسولین، چاقی، دیابت نوع 2 و بیماری های قلبی عروقی به طور گسترده ای مورد بررسی قرار گرفته است. تعداد زیادی از شواهد علمی رابطه بین ویتامین D و NAFLD را مورد بررسی قرار داده اند. ویتامین D برای تنظیم مقاومت به انسولین، التهاب مزمن و فیبروز شناخته شده است. بنابراین، ویتامین D ممکن است به جلوگیری از پیشرفت NAFLD6 کمک کند.
چندین کارآزمایی تصادفی‌سازی و کنترل‌شده (RCTs) اثر مکمل‌های ویتامین D را بر مقاومت به انسولین ارزیابی کرده‌اند.یا اثر مفیدی بر مقاومت به انسولین نشان می‌دهد یا هیچ فایده‌ای نشان نمی‌دهد. قبلا انجام شده است 14،15،16. یک متاآنالیز توسط Guo و همکاران. شامل شش مطالعه ارزیابی اثر ویتامین D بر مقاومت به انسولین شواهد قابل توجهی ارائه می دهد که ویتامین D ممکن است اثر مفیدی بر حساسیت به انسولین داشته باشد. تجزیه و تحلیل نتایج متفاوتی به همراه داشت. پرامنو و همکاران 15 دریافتند که درمان اضافی با ویتامین D هیچ تأثیری بر حساسیت به انسولین ندارد. جمعیتی که در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفتند، افراد مبتلا به مقاومت به انسولین یا در معرض خطر مقاومت به انسولین بودند، نه افرادی که به طور خاص برای NAFLD مورد هدف قرار گرفتند. مطالعه دیگری توسط وی و همکارانش انجام شد. .، از جمله چهار مطالعه، یافته های مشابهی به دست آوردند. مکمل ویتامین D HOMA IR16 را کاهش نداد. با توجه به تمام متاآنالیزهای قبلی در مورد استفاده از مکمل های ویتامین D برای مقاومت به انسولین، یک به روز رسانیمتاآنالیز ted به همراه ادبیات به روز شده اضافی مورد نیاز است. هدف از این مطالعه بررسی اثر مکمل ویتامین D بر مقاومت به انسولین بود.

white-pills
با استفاده از استراتژی جستجوی برتر، در مجموع 207 مطالعه پیدا کردیم و پس از حذف مجدد، 199 مقاله به دست آوردیم. ما 182 مقاله را با غربالگری عناوین و چکیده حذف کردیم و در مجموع 17 مطالعه مرتبط باقی ماندیم. مطالعاتی که همه اطلاعات را ارائه نکردند. پس از غربالگری و ارزیابی کیفی، ما هفت مقاله برای بررسی سیستماتیک و متاآنالیز فعلی به دست آوردیم. نمودار جریان مطالعه PRISMA در شکل 1 نشان داده شده است. .
ما مقاله‌های متن کامل هفت کارآزمایی تصادفی‌سازی و کنترل‌شده (RCT) را وارد کردیم. سال‌های انتشار این مقالات بین سال‌های 2012 تا 2020 بود که در مجموع 423 نمونه در گروه مداخله و 312 نمونه در گروه دارونما بود. گروه آزمایشی متفاوت دریافت کردند. دوز و مدت زمان مکمل های ویتامین D، در حالی که گروه کنترل یک دارونما دریافت کردند. خلاصه ای از نتایج مطالعه و ویژگی های مطالعه در جدول 1 ارائه شده است.
خطر سوگیری با استفاده از روش ریسک سوگیری Cochrane Cochrane تحلیل شد. همه هفت مقاله موجود در این مطالعه ارزیابی کیفیت را پشت سر گذاشتند. نتایج کامل خطر سوگیری برای همه مقالات شامل در شکل 2 نشان داده شده است.
مکمل ویتامین D مقاومت به انسولین را در بیماران مبتلا به NAFLD بهبود می بخشد که با کاهش HOMA-IR مشخص می شود. بر اساس یک مدل اثرات تصادفی (I2 = 67٪؛ χ2 = 18.46؛ 0.005 = p)، میانگین تفاوت بین مکمل ویتامین D و عدم وجود ویتامین مکمل D -1.06 بود (p = 0.0006؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.66- تا 0.45-) (تصویر 3).
بر اساس یک مدل اثرات تصادفی (شکل 4)، میانگین تلفیقی تفاوت در سرم ویتامین D پس از مصرف مکمل ویتامین D 17.45 بود (0.0002 = p؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 8.33 تا 26.56). بر اساس تجزیه و تحلیل، مکمل ویتامین D می تواند باعث افزایش سطح سرمی ویتامین D به میزان 17.5 نانوگرم در میلی لیتر. در همین حال، تأثیر مکمل ویتامین D بر روی آنزیم های کبدی ALT و AST نتایج متفاوتی را نشان داد. مکمل ویتامین D سطوح ALT را با میانگین اختلاف 4.44- کاهش داد (02/0=p؛ 95 درصد). CI -8.24 تا -0.65) (شکل 5). با این حال، هیچ اثری برای سطوح AST مشاهده نشد، با اختلاف میانگین تلفیقی -5.28 (p = 0.14؛ 95% فاصله اطمینان (CI - 12.34 تا 1.79) بر اساس مدل اثرات تصادفی ( شکل 6).
تغییرات در HOMA-IR پس از مصرف مکمل ویتامین D ناهمگنی قابل توجهی را نشان داد (I2 = 67%). تجزیه و تحلیل متارگرسیون مسیر مصرف (خوراکی یا عضلانی)، مصرف (روزانه یا غیر روزانه)، یا مدت زمان مصرف مکمل ویتامین D (≤ 12 هفته و بیش از 12 هفته) نشان می دهد که فراوانی مصرف ممکن است ناهمگنی را توضیح دهد (جدول 2). همه به جز یک مطالعه توسط Sakpal و همکاران.11 مورد از راه خوراکی تجویز استفاده کردند. مصرف روزانه مکمل های ویتامین D در سه مطالعه استفاده شد. ناهمگونی تغییرات در HOMA-IR (شکل 7).
نتایج تلفیقی از متاآنالیز فعلی نشان داد که درمان اضافی ویتامین D ممکن است مقاومت به انسولین را بهبود بخشد، که مشخصه آن کاهش HOMA-IR در بیماران مبتلا به NAFLD است. مسیر تجویز ویتامین D ممکن است با تزریق عضلانی یا خوراکی متفاوت باشد. تجزیه و تحلیل بیشتر اثر آن بر بهبود مقاومت به انسولین برای درک تغییرات در سطوح سرمی ALT و AST. کاهش سطح ALT، اما نه سطح AST، به دلیل مکمل‌های اضافی ویتامین D مشاهده شد.
وقوع NAFLD ارتباط نزدیکی با مقاومت به انسولین دارد. افزایش اسیدهای چرب آزاد (FFA)، التهاب بافت چربی و کاهش آدیپونکتین مسئول ایجاد مقاومت به انسولین در NAFLD17 است. FFA سرم به طور قابل توجهی در بیماران NAFLD افزایش می یابد که متعاقباً تبدیل می شود. به تری اسیل گلیسرول ها از طریق مسیر گلیسرول-3-فسفات. یکی دیگر از محصولات این مسیر سرامید و دی اسیل گلیسرول (DAG) است. شناخته شده است که DAG در فعال سازی پروتئین کیناز C (PKC) نقش دارد، که ممکن است گیرنده انسولین ترئونین 1160 را مهار کند. که با کاهش مقاومت به انسولین همراه است. التهاب بافت چربی و افزایش سیتوکین های پیش التهابی مانند اینترلوکین-6 (IL-6) و فاکتور نکروز تومور آلفا (TNF-alpha) نیز به مقاومت به انسولین کمک می کند. همانطور که برای آدیپونکتین، می تواند باعث افزایش مقاومت به انسولین شود. مهار بتا اکسیداسیون اسیدهای چرب (FAO)، استفاده از گلوکز و سنتز اسیدهای چرب. سطوح آن در بیماران NAFLD کاهش می‌یابد و در نتیجه توسعه را تقویت می‌کند.رشد مقاومت به انسولین. مرتبط با ویتامین D، گیرنده ویتامین D (VDR) در سلول های کبد وجود دارد و در کاهش فرآیندهای التهابی در بیماری مزمن کبد نقش دارد. فعالیت VDR با تعدیل FFA حساسیت به انسولین را افزایش می دهد. D دارای خواص ضد التهابی و ضد فیبروتیک در کبد است.
شواهد فعلی نشان می‌دهد که کمبود ویتامین D ممکن است در پاتوژنز چندین بیماری دخیل باشد. این مفهوم برای ارتباط بین کمبود ویتامین D و مقاومت به انسولین صادق است. اینها ممکن است در چندین نوع سلول، از جمله سلولهای بتای پانکراس و سلولهای پاسخگو به انسولین مانند سلولهای چربی وجود داشته باشند. اگرچه مکانیسم دقیق بین ویتامین D و مقاومت به انسولین نامشخص است، پیشنهاد شده است که بافت چربی ممکن است در مکانیسم آن دخیل باشد. ذخیره اصلی ویتامین D در بدن بافت چربی است. همچنین به عنوان منبع مهمی از آدیپوکین ها و سیتوکین ها عمل می کند و در تولید التهاب سیستمیک نقش دارد. شواهد فعلی نشان می دهد که ویتامین D رویدادهای مربوط به ترشح انسولین از سلول های بتای پانکراس را تنظیم می کند.
با توجه به این شواهد، مصرف مکمل ویتامین D برای بهبود مقاومت به انسولین در بیماران NAFLD معقول است. گزارش‌های اخیر به تأثیر مفید مکمل ویتامین D بر بهبود مقاومت به انسولین اشاره می‌کنند. چندین RCT نتایج متناقضی ارائه کرده‌اند که ارزیابی بیشتر توسط متاآنالیز را ضروری می‌سازد. اخیرا متاآنالیز توسط Guo و همکارانش. ارزیابی اثر ویتامین D بر مقاومت به انسولین شواهد قابل‌توجهی ارائه می‌کند که ویتامین D ممکن است تأثیر مفیدی بر حساسیت به انسولین داشته باشد.95% فاصله اطمینان (CI) - 2.30 - 0.34. مطالعات انجام شده برای ارزیابی HOMA-IR شش مطالعه بودند. با این حال، شواهد متناقضی وجود دارد. یک مرور سیستماتیک و متاآنالیز شامل 18 RCT توسط پرامنو و همکاران در ارزیابی اثر مکمل ویتامین D بر روی حساسیت به انسولین در افراد دارای مقاومت به انسولین یا خطر مقاومت به انسولین نشان داد که حساسیت به انسولین اضافی ویتامین D هیچ تاثیری نداشت، میانگین استاندارد شده تفاوت 0.01-، 95% فاصله اطمینان (CI): 0.12-، 0.10.p = 0.87، I2 = 0% 15. با این حال، باید توجه داشت که جمعیت مورد بررسی در متاآنالیز افراد دارای یا در معرض خطر مقاومت به انسولین (اضافه وزن، چاقی، پیش دیابت، سندرم تخمدان پلی کیستیک [PCOS] و نوع بدون عارضه بودند. 2 دیابت)، به جای بیماران NAFLD15. متاآنالیز دیگری توسط وی و همکاران. یافته های مشابهی نیز به دست آمد. در ارزیابی مکمل ویتامین D در HOMA-IR، شامل چهار مطالعه، مکمل ویتامین D HOMA IR (WMD) را کاهش نداد. = 0.380، 95% فاصله اطمینان (CI) - 0.162، 0.923؛ p = 0.169) 16. با مقایسه تمام داده های موجود، بررسی سیستماتیک و متاآنالیز فعلی گزارش های بیشتری از مکمل ویتامین D در بهبود مقاومت به انسولین در بیماران NAFLD، مشابه متاآنالیز ارائه می دهد. توسط Guo و همکارانش. اگرچه متاآنالیزهای مشابهی انجام شده است، متاآنالیز فعلی ادبیات به روز شده ای را ارائه می دهد که شامل کارآزمایی های تصادفی کنترل شده بیشتری است و بنابراین شواهد قوی تری برای تأثیر مکمل ویتامین D بر انسولین r ارائه می دهد.مقاومت
اثر ویتامین D بر مقاومت به انسولین را می توان با نقش آن به عنوان یک تنظیم کننده بالقوه ترشح انسولین و سطوح Ca2+ توضیح داد. کلسیتریول ممکن است مستقیماً باعث ترشح انسولین شود زیرا عنصر پاسخ ویتامین D (VDRE) در پروموتر ژن انسولین واقع در پانکراس وجود دارد. سلول های بتا. نه تنها رونویسی ژن انسولین، بلکه VDRE نیز برای تحریک ژن های مختلف مربوط به تشکیل اسکلت سلولی، اتصالات درون سلولی، و رشد سلولی سلول های cβ پانکراس شناخته شده است. همچنین نشان داده شده است که ویتامین D با تعدیل Ca2+ بر مقاومت به انسولین تأثیر می گذارد. شار. از آنجایی که کلسیم برای چندین فرآیند درون سلولی با واسطه انسولین در بافت عضلانی و چربی ضروری است، ویتامین D ممکن است در اثر آن بر مقاومت به انسولین دخیل باشد. سطوح بهینه Ca2+ داخل سلولی برای عملکرد انسولین ضروری است. مطالعات نشان داده اند که کمبود ویتامین D منجر به غلظت های Ca2+ را افزایش داد و در نتیجه فعالیت GLUT-4 را کاهش داد که بر مقاومت به انسولین تأثیر می گذارد26،27.
اثر مکمل ویتامین D بر بهبود مقاومت به انسولین بیشتر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت تا تأثیر آن بر عملکرد کبد را منعکس کند، که در تغییرات در سطوح ALT و AST منعکس شد. کاهش سطح ALT، اما نه سطح AST، به دلیل ویتامین D اضافی مشاهده شد. مکمل. یک متاآنالیز توسط Guo و همکاران کاهش مرزی در سطوح ALT را نشان داد، بدون اینکه تأثیری بر سطوح AST مشابه این مطالعه داشته باشد. و سطح آسپارتات آمینوترانسفراز بین مکمل های ویتامین D و گروه های دارونما.
بررسی‌های سیستماتیک و متاآنالیزهای کنونی نیز بر علیه محدودیت‌ها استدلال می‌کنند. ناهمگونی متاآنالیز فعلی ممکن است بر نتایج به‌دست‌آمده در این مطالعه تأثیر گذاشته باشد. به طور خاص جمعیت NAFLD و همگن بودن مطالعات را هدف قرار می دهد. جنبه دیگری که باید در نظر گرفته شود، مطالعه سایر پارامترها در NAFLD است، مانند تأثیر مکمل ویتامین D در بیماران NAFLD بر پارامترهای التهابی، امتیاز فعالیت NAFLD (NAS) و سفتی کبد. در نتیجه، مکمل ویتامین D باعث بهبود مقاومت به انسولین در بیماران مبتلا به NAFLD شد، که مشخصه آن کاهش HOMA-IR بود. می‌توان از آن به عنوان یک درمان کمکی بالقوه برای بیماران NAFLD استفاده کرد.
معیارهای واجد شرایط بودن با اجرای مفهوم PICO تعیین می شوند. چارچوبی که در جدول 3 توضیح داده شده است.
مرور سیستماتیک و متاآنالیز کنونی شامل تمام مطالعات تا 28 مارس 2021 است و متن کامل را ارائه می‌کند، که تجویز اضافی ویتامین D را در بیماران مبتلا به NAFLD ارزیابی می‌کند. از مطالعه حاضر حذف شدند. کلیه مقالاتی که داده های مورد نیاز برای انجام متاآنالیز فعلی را ارائه نمی کردند نیز حذف شدند. برای جلوگیری از تکرار نمونه، نمونه ها برای مقالات نوشته شده توسط نویسنده مشابه در همان موسسه ارزیابی شدند.
این مرور شامل مطالعات بیماران بزرگسال NAFLD دریافت کننده ویتامین D بود. مقاومت به انسولین با استفاده از مدل هموستازی مدل هموستازی مقاومت به انسولین (HOMA-IR) ارزیابی شد.
مداخله مورد بررسی، تجویز ویتامین D بود. ما مطالعاتی را وارد کردیم که در آنها ویتامین D در هر دوز، با هر روش تجویز و برای هر مدت زمانی تجویز شد. اما، دوز و مدت مصرف ویتامین D را در هر مطالعه ثبت کردیم. .
پیامد اصلی بررسی شده در بررسی سیستماتیک و متاآنالیز فعلی مقاومت به انسولین بود. در این راستا، ما از HOMA-IR برای تعیین مقاومت به انسولین در بیماران استفاده کردیم. پیامدهای ثانویه شامل سطوح سرمی ویتامین D (ng/mL)، آلانین آمینوترانسفراز (ALT) بود. سطح (IU/l) و آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) (IU/l).
استخراج معیارهای واجد شرایط بودن (PICO) به کلمات کلیدی با استفاده از عملگرهای Boolean (به عنوان مثال OR، AND، NOT) و همه فیلدها یا اصطلاحات MeSH (Medical Subject Heading). در این مطالعه، ما از پایگاه داده PubMed، Google Scholar، COCHRANE و Science Direct به عنوان جستجو استفاده کردیم. موتورها برای یافتن مجلات واجد شرایط
فرآیند انتخاب مطالعه توسط سه نویسنده (DAS، IKM، GS) انجام شد تا امکان حذف مطالعات مرتبط بالقوه به حداقل برسد. زمانی که اختلاف نظر ایجاد می شود، تصمیمات نویسنده اول، دوم و سوم در نظر گرفته می شود. انتخاب مطالعه با مدیریت موارد تکراری آغاز می شود. سوابق. غربالگری عنوان و چکیده برای حذف مطالعات نامربوط انجام شد. متعاقباً، مطالعاتی که اولین ارزیابی را پشت سر گذاشتند، بیشتر مورد ارزیابی قرار گرفتند تا بررسی شود که آیا معیارهای ورود و خروج برای این مرور را برآورده می‌کنند یا خیر. همه مطالعات شامل قبل از گنجاندن نهایی تحت یک ارزیابی کیفی کامل قرار گرفتند.
همه نویسندگان از فرم های الکترونیکی جمع آوری داده ها برای جمع آوری داده های مورد نیاز از هر مقاله استفاده کردند. سپس داده ها با استفاده از نرم افزار Review Manager 5.4 جمع آوری و مدیریت شدند.
آیتم های داده شامل نام نویسنده، سال انتشار، نوع مطالعه، جمعیت، دوز ویتامین D، مدت تجویز ویتامین D، حجم نمونه، سن، سطح پایه HOMA-IR و سطح پایه ویتامین D بود. متاآنالیز میانگین تفاوت ها در HOMA-IR قبل و بعد از تجویز ویتامین D بین گروه درمان و کنترل انجام شد.
برای اطمینان از کیفیت همه مقالات دارای معیارهای واجد شرایط بودن برای این بررسی، یک ابزار ارزیابی انتقادی استاندارد شده استفاده شد. این فرآیند، طراحی شده برای به حداقل رساندن احتمال سوگیری در انتخاب مطالعه، به طور مستقل توسط دو نویسنده (DAS و IKM) انجام شد.
ابزار ارزیابی کلیدی مورد استفاده در این بررسی، روش ریسک سوگیری Cochrane Collaboration بود.
ادغام و تجزیه و تحلیل تفاوت‌های میانگین HOMA-IR با و بدون ویتامین D در بیماران مبتلا به NAFLD. طبق گفته Luo و همکاران، اگر داده‌ها به عنوان میانه یا محدوده Q1 و Q3 ارائه می‌شوند، از یک ماشین حساب برای محاسبه میانگین استفاده کنید. و وان و همکاران28،29 اندازه اثر به عنوان تفاوت میانگین با فاصله اطمینان 95٪ (CI) گزارش شده است. تجزیه و تحلیل ها با استفاده از مدل های اثرات ثابت یا تصادفی انجام شد. ناهمگونی با استفاده از آماره I2 ارزیابی شد، که نشان می دهد نسبت تغییرات در اثر مشاهده شده در مطالعات مختلف بود. به دلیل تغییر در اثر واقعی، با مقادیر بیش از 60٪ نشان دهنده ناهمگنی قابل توجه است. اگر ناهمگنی بیش از 60٪ بود، تجزیه و تحلیل های اضافی با استفاده از متارگرسیون و تجزیه و تحلیل حساسیت انجام شد. تجزیه و تحلیل حساسیت با استفاده از روش ترک یک خروجی انجام شد. (یک مطالعه در یک زمان حذف شد و تجزیه و تحلیل تکرار شد).p-value<0.05 معنی دار در نظر گرفته شد. متاآنالیز با استفاده از نرم افزار Review Manager 5.4 انجام شد، تجزیه و تحلیل حساسیت با استفاده از بسته نرم افزاری آماری (Stata 17.0) انجام شد. برای ویندوز)، و متارگرسیون ها با استفاده از نرم افزار متاآنالیز مجتمع نسخه 3 انجام شد.
Wang, S. و همکاران. مکمل ویتامین D در درمان بیماری کبد چرب غیر الکلی در دیابت نوع 2: پروتکل‌هایی برای بررسی سیستماتیک و متاآنالیز. Medicine 99(19)، e20148.https://doi.org/10.1097 /MD.0000000000020148 (2020).
Barchetta, I., Cimini, FA & Cavallo, MG Vitamin D و بیماری کبد چرب غیر الکلی: حال و آینده. مواد مغذی 9(9)، 1015. https://doi.org/10.3390/nu9091015 (2017).
Bellentani, S. & Marino, M. اپیدمیولوژی و تاریخچه طبیعی بیماری کبد چرب غیر الکلی (NAFLD).install.heparin.8 Supplement 1, S4-S8 (2009).
Vernon, G., Baranova, A. & Younossi, ZM بررسی سیستماتیک: اپیدمیولوژی و تاریخچه طبیعی بیماری کبد چرب غیرالکلی و استئاتوهپاتیت غیر الکلی در بزرگسالان. تغذیه. فارماکودینامیک. وجود دارد. doi.org/10.1111/j.1365-2036.2011.04724.x (2011).
Paschos, P. & Paletas, K. فرآیند ضربه دوم در بیماری کبد چرب غیر الکلی: توصیف چند عاملی ضربه دوم. بقراط 13 (2)، 128 (2009).
Iruzubieta, P., Terran, Á., Crespo, J. & Fabrega, E. کمبود ویتامین D در بیماری مزمن کبد. World J. Liver Disease.6(12), 901-915.https://doi.org/ 10.4254/wjh.v6.i12.901 (2014).
امیری، HL، آگاه، س.، موسوی، SN، حسینی، اف.ف و شیدفر، F. رگرسیون مکمل ویتامین D در بیماری کبد چرب غیر الکلی: یک کارآزمایی بالینی تصادفی کنترل شده دوسوکور.arch.Iran.medicine.19(9 ، 631-638 (2016).
باچتا، آی و همکاران. org/10.1186/s12916-016-0638-y (2016).
فروغی، م.، مقصودی، زهرا و عسکری، غ. تأثیر مکمل‌های ویتامین D بر نشانگرهای مختلف گلوکز خون و مقاومت به انسولین در بیماران مبتلا به کبد چرب غیرالکلی (NAFLD).Iran.J.Nurse.Midwifery Res 21(1), 100-104.https://doi.org/10.4103/1735-9066.174759 (2016).
Hussein, M. et al.Effects of vitamin D بر پارامترهای مختلف در بیماران مبتلا به کبد چرب غیر الکلی.Park.J.Pharmacy.science.32 (3 Special), 1343–1348 (2019).
Sakpal, M. و همکاران. مکمل ویتامین D در بیماران مبتلا به بیماری کبد چرب غیر الکلی: یک کارآزمایی تصادفی کنترل شده. JGH Open Access J. Gastroenterol.heparin.1(2)، 62-67.https://doi.org/ 10.1002/jgh3.12010 (2017).
شریفی، ن.، امانی، ر.، حاجیانی، الهه و چراغیان، ب. آیا ویتامین D باعث بهبود آنزیم های کبدی، استرس اکسیداتیو و بیومارکرهای التهابی در بیماران مبتلا به بیماری کبد چرب غیرالکلی می شود؟ کارآزمایی بالینی تصادفی شده. 70-80.https://doi.org/10.1007/s12020-014-0336-5 (2014).
Wiesner, LZ و همکاران. ویتامین D برای درمان بیماری کبد چرب غیر الکلی به روش الاستوگرافی گذرا: یک کارآزمایی تصادفی شده، دوسوکور، کنترل شده با دارونما. چاقی دیابتی. متابولیسم.22(11)، 2097-2106.https: //doi.org/10.1111/dom.14129 (2020).
Guo، XF و همکاران. ویتامین D و بیماری کبد چرب غیر الکلی: یک متاآنالیز کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل‌شده. عملکرد غذا. 11(9)، 7389-7399.https://doi.org/10.1039/d0fo01095b (2020).
Pramono, A., Jocken, J., Blaak, EE & van Baak, MA اثرات مکمل ویتامین D بر حساسیت به انسولین: بررسی سیستماتیک و متاآنالیز. Diabetes Care 43(7), 1659-1669.https:// doi.org/10.2337/dc19-2265 (2020).
Wei Y. و همکاران. اثرات مکمل ویتامین D در بیماران مبتلا به بیماری کبد چرب غیر الکلی: یک مرور سیستماتیک و متاآنالیز. تفسیر. J.Endocrinology.metabolism.18(3)، e97205.https://doi.org/10.5812/ijem.97205 (2020).
Khan، RS، Bril، F.، Cusi، K. & Newsome، PN.تعدیل مقاومت به انسولین در بیماری کبد چرب غیر الکلی. کبدشناسی 70(2)، 711-724.https://doi.org/10.1002/hep.30429 (2019).
پترسون، MC و همکاران. فسفوریلاسیون گیرنده انسولین Thr1160 واسطه مقاومت به انسولین کبدی ناشی از چربی است.Clin.investigation.126(11), 4361-4371.https://doi.org/10.1172/JCI86013 (2016).
حریری، م. و زهدی، س. تأثیر ویتامین D بر بیماری کبد چرب غیر الکلی: مروری سیستماتیک از کارآزمایی‌های بالینی تصادفی‌سازی و کنترل‌شده.صفحه قبلی.medicine.10, 14. https://doi.org/10.4103/ijpvm.IJPVM_499_17 (2019).


زمان ارسال: مه-30-2022